تاریخ یک ملت، تنها در متون و آثار مکتوب خلاصه نمیگردد، بلکه فرهنگ یک قوم را باید در تمام مظاهر بازمانده و هر آنچه را که معرف ذوق و اندیشه نسلها بوده، جستجو کرد. یکی از نشانههای فرهنگ در مناطق مختلف ایران و جهان، لباسهای محلی است که با توجه به آب و هوا و شرایط هر منطقه، از تنوع رنگ و شکل برخوردار است. لباس، همانند زبان، آداب و رسوم همواره به عنوان نماد فرهنگ و اصالت یک کشور مطرح بوده و هست. دقیقا همانطور که دامنهای مردان اسکاتلندی، ساری زنان هندی و کیمونوی زنان ژاپن در هرجایی از جهان، حضور مردمان آن کشور را بیان میکند.
لباسهای گیلان به واسطه تنوع رنگ و نوع پوشش، یکی از بهترین انواع لباسهای محلی ایران است که به عنوان یکی از نشانههای هویت ملی و میراث فرهنگی، حفظ و ماندگار شده است. سازگاری لباسهای محلی گیلان با طبیعت و نوع زندگی مردمان آن، تنوع لباسها و همچنین انطباق آن با ارزشهای معنوی، از جمله عوامل پایدارماندن لباسهای محلی این منطقه در فرهنگ و پوشش مردم این خطه از ایران است. منظور از ارتباط طراحی لباس با محیط به اینگونه است که لباس زن گیلک به شکلی طراحی شده که وقتی او بر اسب مینشیند هیچ نقطهای از بدن او پیدا نباشد.
زنان روزگار کهن گیلان، در لباس گیلانی علاوه بر پوشش و حجاب کامل با تنوع رنگ و پارچهها، چشم را به تار و پود پارچه رسوخ دادند و رنگ در رنگ تنیدند و با عشقی به پهنای طبیعت زیبای گیلان، پارچههای رنگین و پرنشاطی را به وجود آوردند، آنها را سینه به سینه آموختند و یاد دادند، نقش زدند، گوشهگوشه بقچههای جهیزیه را با آن زینت کردن و نسل به نسل به یکدیگر هدیه کردند.
یکی از نمودهای هنر مردم این منطقه، چادرشب بافی است. چادرشب بافی هنری است که به طور گسترده در کشور وجود داشته و هنوز با وجود تغییرات کم و بیش، در جریان است. چادرشبهای مناطق مختلف ایران از نظر طرح و رنگ تقریبا مشابه یکدیگرند ولی چادرشب قاسمآباد گیلان به دلیل برخی طرحها و رنگهای خاصش، ارزش هنری بسیاری دارد که بر اساس آداب و رسوم دیرینه مردم آن دیار، بافته میشود و به واسطه سنتی بودن، در مناطق خاص خود دارای ارزش و اصالت ویژهای میباشد.
چادرشب بافی یکی از صنایع بسیار پر مصرف استان گیلان است که تولید آن در قسمتهای وسیعی از استان متداول است. این پارچه به وسیله دستگاه چادرشببافی توسط زنان، در فصول غیر کشاورزی (پاییز و زمستان) و در اوقات فراغت از تلاشهای معمول روزانه، صورت میپذیرد که در ادامه به شرح این دست بافتهی زیبا و اصیل میپردازیم.
معرفی منطقه قاسمآباد گیلان
از لحاظ جغرافیایی، روستای قاسمآباد در بخش چابکسر (واقع در شرق استان گیلان) در منطقهای جلگهای، ساحلی و کوهپایهای واقع شده است. این منطقه دارای آب و هوای معتدل میباشد و از نظر موقعیت جغرافیایی از طرف شرق به رامسر، غرب به شهر کلاچای، شمال به دریای خزر و جنوب به دامنههای شمالی البرز محدود میگردد. این روستا که با لباس قاسمآبادی در طول قرنها پرآوازه شده است، در سال ۱۳۹۶ به عنوان روستای ملی چادرشببافی به ثبت رسید.
چادرشب چیست؟
همانطور که اشاره کردیم، چادرشببافی از هنرهای سنتی روستای قاسمآباد است. پژوهشگران این حوزه میگویند این محصول دستکم ۶۰۰ سال در ایران قدمت دارد و کاربرد آن به عنوان روانداز بوده و چون شبها مورد استفاده قرار میگرفته به همین اسم معروف شده است. چادرشب که در گویش محلی به نام لاوند یا چاشو (چارشو) معروف است، از الیاف پشم، ابریشم و پنبه، ویسکوز و اکریلیک بافته میشوند که از بین آنها، چادرشب ابریشمی بیشترین ارزش را دارد که با کجین (ابریشم درجه 3) بافته میشود اما به دلیل هزینهی بالا و مشکلتر بودن رنگرزی و بافت آن، گونهی ابریشمی چادرشب بسیارکم و محدود، بافته و امروزه بیشتر از الیاف مصنوعی و کاموا و با دستگاههای بافندگی دو وردی برای بافت آن استفاده میکنند.
عرض پارچه چادرشب ۳۲-۳۰ سانتی متر و طول آن ۲ متر است که نقشهای آن به کمک نخ پود، بافته میشوند. اغلب ۶ قطعه دو متری را به یکدیگر متصل کرده و پارچه چادرشب آماده میشود. رنگ زمینه بیشتر قرمز است و نقوشی اغلب نوارگونه، با طرحهای هندسی به رنگهای سبز، زرد، صورتی، آبی، نارنجی، سفید و سرمهای پدید میآید.
این پارچه که از قدیمیترین منسوجات ایرانی میباشد، در پوشاک و غیرپوشاک استفادههای متعدد دارد که از جمله آنها میتوان به بقچه، روتختی، رومیزی و … علاوه بر مصرف اصلی آن اشاره کرد که در ادامه درباره کاربردهای اصلی آن صحبت خواهیم کرد.
انواع چادرشب
چادرشب قاسمآباد در دو دستهی اصلی تقسیمبندی میشود:
1) چادرشبهای چهارخانه (ساده) که نقوش پیچازی داشته و حاصل ترکیببندی هنرمندانهای از رنگهای شاد و خطوط، تقسیمات و تقاطعهای متقارن و منظم است. این چادرشب که گاهی با طرحهای چهارخانهی ریز و گاهی درشت بافته میشود، مشابه چادرشبهای سنتی سایر مناطق ایران است. این پارچه توسط دستگاه دو وردی بافته و پودگذاری توسط ماکوهای متعدد با ماسورههایی از نخهایی با رنگهای متنوع، انجام میشود.
2) نوع دوم چادرشبها، چادرشبهای تکرنگ (منقوش) هستند. این چادرشب در واقع با ارزشتر از نوع پیچازی بوده و به دلیل نقوش استفادهشده در آن، دارای ارزش هنری، فرهنگی و تاریخی است. نقوشی که از قدیمالایام به صورت سینه به سینه و نسل به نسل، بین بافندگان منتقل شده، با همان کیفیت همچنان در بافتهها استفاده میشوند. این نقوش از پودگذاری مضاعف توسط بافنده و به صورت ذهنی با همان دستگاه دو وردی و با کمک چوبی به نام لتاک برای بازکردن تارها از هم (و ایجاد دهنهی موقت)، ایجاد میشوند.
نقوش چادرشب
نگارههای چادرشب ترکیبی است از صور طبیعی و اشکال انتزاعی هندسی که برخی از آنها به نقوش سفالینهها و آثار فلزی دوران کهن شباهت دارد. نقوش بکار رفته در چادرشبها با نامهای کاجیشکل، طرحهای زیگزاگی، اشکال بزغاله، نقش شانهای، اردک در حال شنا، لتکی، تکدانه، پنج پلیسی، اسلیمی، چهارخانهای لتکی و یک رنگ شناخته میشود. برخی نقشهای دیگر مربوط به مظاهر طبیعت و اشکال حیوانات میباشد. نقوش چادرشب قاسمآباد گیلان انعکاس نقوش ظروف بدست آمده از منطقه مارلیک و املش را در ذهن تداعی میکند.
کاربرد چادرشب
در این منطقه به دلیل اینکه زنان در کشاورزی (چیدن چای، نشا و برداشت برنج)، ساعتها مجبوراند به شکل خمیده مشغول کار باشند، با بستن چادرشب به دور کمر خود در عین حال که کمر خود را محکم و صاف و گرم نگه میدارند، از شدت درد آن نیز میکاهند. همچنین زنان این منطقه در فصل مرکبات نیز مجبورند در مناطق سرد برای چیدن میوه به باغ مرکبات بروند و این نوع پوشش، بدن آنها را گرم میکند.
چادرشب به خصوص چادرشب تکرنگ ابریشمی، جزء ثابت جهیزیه نوعروسان قاسمآبادی (که در زبان محلی «داشتی» خوانده میشود) بوده و اگر دختر، بتواند چادرشب ببافد، نشاندهنده آن است که میتواند با کار خود در روزهای سخت همدوش همسر خود باشد. در گذشته برای حمل بار عروس در شب خواستگاری، بر روی مجمعی که جهت حمل هدایای عروس مورد استفاده قرار میگرفت، چادرشب پهن میکردند و هدایا بر روی آن قرار میگرفت. حتی در عروسیهای سنتی برای تزیین محل قرارگرفتن عروس و داماد نیز از چادرشب نقشدار استفاده میکردند. در نتیجه چادرشبها از گزینههای اصلی بومیان منطقه به عنوان هدیه برای نوعروسان و نوزادان محسوب میشده است.
از کاربردهای دیگر چادرشب، برای بستن و حمل کودک بر پشت مادران است که در اصطلاح محلی به آن « لونگ» میگویند. بدین طریق هنگام کار نیز میتوانند از کودک خود مراقبت کنند. همچنین زمانی که به منظور جمعآوری هیزم به جنگل میروند، به هنگام برگشت هیزمها را به کمک چادرشب که به کمر بسته بودند، در پشت خود قرار داده و به این ترتیب از ریختن آن جلوگیری میکنند و حمل آنها بسیار آسانتر میشود.
چادرشب نوعی پوشش کمر در مقابل نامحرمان و نوعی پوشش در مقابل سرماست. این کاربرد نیز سبب شد تا چادرشب به نام کمردبد یعنی کمربند، نیز شناخته شود. در قدیم برای پوشش گهواره، کالای خواب و به عنوان روانداز (در شبهای بهار و تابستان) نیز از چادرشب استفاده میشد. علاوه بر اینها برای بستن رختخوابها و لباسها و همچنین دوخت لباسهای گوناگون محلی و … نیز از آن استفاده میشد اما امروزه اغلب جنبه تزئینی یافته و برای محصولات جانبی از جمله آباژور، رومیزی، رو تلفنی، رو تلویزیونی، رو طاقچهای و … استفاده میشود.
دستگاه بافت چادرشب
ابزار کار چادرشببافی، دستگاه نساجی سنتی به نام پاچال میباشد. در استانهای دیگر خصوصا مناطق خشک، ابتدا چالهای را در زمین به وجود میآورند، دستگاه را در آن قرار و عملیات بافت را انجام میدهند. به همین علت به این دستگاه پاچالی میگویند. در استان مازندران و گیلان به علت رطوبت زمین، بافندگان بر روی چهارپایهای چوبی نشسته و عمل بافت را انجام میدهند. این دستگاه معمولا سیار است و تابستانها در حیاط و ایوان نصب و در زمستان به داخل اتاقهای مسکونی منتقل میگردد.
جمعبندی
چادرشب از قدیمیترین صنایعدستی مردم قاسمآباد گیلان است که ریشهای تاریخی در فرهنگ و آداب و رسوم دیرینه مردم این دیار دارد. نقشمایههای بوجود آمده در چادرشب قاسمآباد، ماحصل فکر، احساسات درونی، بیان معنویت و الهامگیری از طبیعت اطراف بافنده که اغلب زنان هستند، میباشند و بدون هیچ پیشینه مکتوبی، تنها نام این نقوش نسل به نسل از بافندهای به بافندهی دیگر منتقل شده و به شیواترین شکل ممکن بر روی چادرشب نقش بسته است.